امیدواریم کسی مانند هاشمی رفسنجانی به روی کار بیاید (!!)رئیس ساز
آقای هاشمی! این جام زهر نوشیدنی نیستآقای هاشمی! این جام زهر نوشیدنی نیست
حجت الاسلام قاسم روانبخش
آقای هاشمی رفسنجانی در باره نقش مشورت رهبری در اداره جامعه به برشی از تاریخ انقلاب اسلامی اشاره می کند و می گوید « اگر قرار بود حضرت امام تسلیم افراطیون و متعصبان شوند، هنوز هم ما با عراق در جنگ بودیم اما عقلانیت و تدبیر ایشان ایجاب کرد ادامه پیروزیها در صلح و پذیرش قطعنامه دنبال شود.»
در باره اظهارات فوق بیان نکاتی لازم است:
1. بی تردید پیامبر اعظم از جانب خداوند مامور به مشورت شده اند و امیر المؤمنین (ع) نیز مشورت می کرده اند ولی این به معنای آن نیست که با مشورت از نقطه نظرات مردم استفاده کرده و از آن ها چیزی فرا می گرفته اند بلکه هدف از مشورت کردن بالا بردن سطح فکر مردم بوده است و به همین دلیل در ادامه آیه نمی فرماید که پس از مشورت ، موظف به اعمال نقطه نظرات آن هاهستید ، بلکه می فرماید «فاذا عزمت فتوکل علی الله» زمانی که تصمیم گرفتی پس توکل بر خدا کن.
مقام معظم رهبری حفظه الله همانند جد بزرگوارشان اهل مشورت بوده و هستند و در رشته های گوناگون از مشاوران ویژه و سطح عالی برخوردارند و علاوه بر آن، رسما از نخبگان و شخصیت های علمی و سیاسی برای اظهار نظر دعوت به عمل می آورند و با حوصله و سعه صدر پای صحبت های آن ها می نشینند و نقظه نظرات آن ها را می شنوند و هرکدام از آن ها که مفید باشد یادداشت و به مسوولان مربوطه تذکر می دهند. امری که در هیچ کجای دنیا حتی دموکراتیک ترین کشور های مدعی دموکراسی هم نمونه ندارد. البته بر اساس همان آیه شریفه، این خود رهبری است که باید پس از مشاوره تصمیم بگیرند. البته شاید گلایه آقای هاشمی این است که چرا حضرت آقا با ایشان مشورت نمی کنند و یا چرا نقطه نظرات وی اعمال نمی شود.
2. اعتدال کجاست؟ آقای هاشمی همواره از ضرورت حاکمیت اعتدال بر کشور سخن می گوید و تلاش های خودش را در باره توقف جنگ نیز درهمین راستا تجزیه و تحلیل می کند. خوب است آقای هاشمی به این پرسش ها پاسخ دقیق بدهد؛ آیا عملکرد ابی ذر غفاری در مقابله با عثمان و معاویه که همواره به نهی از منکر می پرداخت و در همین راه نیز کارش به تبعید و شهادت انجامید، افراطی و تندرو می داند؟ آیا از نظر وی عمار یاسر و مالک اشتر و همفکرانشان که از امام خویش اطاعت می کردند و جنگ را پیش می بردند افراطی و تند رو تلقی می شوند؟ و آیا ایشان تلاش های ابو موسی اشعری و اشعث بن قیس که برای پایان گرفتن ذلیلانه جنگ تلاش مستمری داشتند حرکتی اعتدالی می پندارند؟ آیا سخن اشعث و ابوموسی اشعری مبنی بر ضرورت فشار برای پذیرش صلح و حکمیت می تواند منطق قابل قبولی باشد که اگر ما چنین نمی کردیم سال ها جنگ صفین طول می کشید و جنگ ادامه می یافت؟! آیا اگر آن ها چنین خیانتی نمی کردند و امام را یاری می کردند و ریشه معاویه و سردمداران کفر و نفاق کنده می شد دیگر از بنی امیه اثری باقی می ماند تا امام حسن (ع) را به صلح وادار کنند و امام حسین (ع) را در کربلا به مسلخ ببرند؟ اگر در جنگ تحمیلی عراق علیه ایران نیز آقای هاشمی و دوستانش فرامین امام ره را به گوش جان می خریدند و به جای اطاعت، نظرات خودشان را بر امام ره تحمیل نمی کردند...
جنگ این قدر طولانی نمی شد و در همان پنج سال اول کار جنگ با سقوط صدام یک سره می شد و سپس منطقه نیز از شر دیکتاتورهای حلقه به گوش امریکا راحت می شد و عملا بیداری اسلامی در همان سال های حیات حضرت امام ره تحقق می یافت.
3. تردیدی نیست بر اساس اسناد تاریخی آقای هاشمی و دوستانش آقایان خاتمی، روحانی، بهزاد نبوی و میرحسین موسوی در پایان یافتن جنگ و پذیرش قطعنامه و به عبارتی نوشاندن جام زهر به حضرت امام نقش اصلی را ایفا کرده اند. ولی بررسی تاریخ جنگ و اظهارات فرماندهان نشان می دهد که طولانی شدن جنگ معلول سیاست های امثال آقای هاشمی رفسنجانی بوده است، زیرا فرماندهان جنگ همواره بر این نکته تاکید داشته اند که اگر دولت وقت امکانات و بودجه لازم را در اختیار جنگ قرار می داد جنگ این قدر طولانی نمی شد و به نفع ایران اسلامی به پایان می رسید. شاهد این ادعا سخنان فرمانده کل سپاه در دوران جنگ آقای محسن رضایی در دانشکده دافوس سپاه در خرداد 1379 می باشد که اظهار می دارد:« استراتژی رسمی کشور بر پایه«جنگ برای تحمیل صلح» قرار داشت ؛ ولی استراتژی امام «سقوط صدام و حزب بعث» بود و اگر ما بر اساس استراتژی امام حرکت می کردیم ، جنگ به جای 8 سال ، در کمتر از 5 سال و با یک فتح بزرگ تر و با سقوط صدام تمام می شد . ولی انتخاب استراتژی محافظه کارانه «ادامه نبرد برای تحمیل صلح» ، به نتیجه نرسید ». (حمید درودیان . « نقش و تأثیر تحولات جنگ پس از فتح خرمشهر بر بلوغ و تکامل نیروی دفاعی ایران ».فصلنامه سیاست دفاعی . تابستان 1379 . ص 15)
سردار غلامعلی رشید (جانشین ستاد کل نیروهای مسلح ) در باره این موضوع می گوید :« پس از عملیات بدر به این نتیجه رسیدیم که با این روش نمی شود در جنگ به پیروزی رسید . طرحی را تهیه کردیم تا با 1500 گردان برای حمله به سه هدف در سراسر جبهه طی یک سال و نیم به دشمن حمله کنیم . هدف بصره با 500 گردان ، هدف کرکوک با 400 گردان و بغداد با 600 گردان . انجام هر عملیات 4 الی 6 ماه پیش بینی می شد ولی آقای هاشمی گفت ما بند پوتین این نیروها را هم نمی توانیم تأمین کنیم »!! (روند پایان جنگ ، ص 27) رضایی در سال 65 نیز در یک مصاحبه مطبوعاتی می گوید : « ما تا کنون تنها از 2 درصد از نیروهای مردمی و 12 درصد از امکانات اقتصادی در جنگ استفاده کرده ایم و لازم است که بر اساس اطلاعیه قرارگاه خاتم الانبیاء جنگ کاملاً مردمی شود و از کلیه امکانات دولت و مردم برای پیشبرد جنگ استفاده کنیم(محمد درودیان . « فاو تا شلمچه ». تهران: مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ، 1378 . ص 71)
عدم حمایت جدی دولت از جنگ آن چنان واضح می شود که آقای هاشمی نیز در یادداشت 6 مهر 1365 خود از قول آقای شمخانی نقل می کند برخی از فرماندهان جبهه ، عدم پشتیبانی [دولت] از یگان های عمل کننده را تعمدی می دانند . (اوج دفاع . ، ص 283)
این بی توجهی در حالی بودکه امام ره همواره بر جنگ جنگ تا پیروزی و در راس امور بودن آن تاکید می ورزید. ولی دولت میر حسین موسوی که مورد حمایت شدید آقای هاشمی است، در کل دوران 8 ساله جنگ تحمیلی از مبلغ 180 میلیارد دلار فروش نفت تنها 20 میلیارد آن به جنگ اختصاص داده بود! و هیچ گاه حاضر نشد به دستور حضرت امام ره همه امکانات کشور را به خدمت جنگ در آورد.
4. آقای هاشمی نه تنها بر استراتژی جنگ جنگ تا پیروزی حرکت نمی کرد بلکه همه تلاش خود را برای تحقق صلح متمرکز کرده بود. از این رو سرانجام توانست با رایزنی های گسترده ای که داشت بخش عمده ای از مجلس و دولت را با نظر خود همراه کند و با مهندسی حساب شده ای، دولت و برخی فرماندهان را برای نگارش نامه به حضرت امام ره مجاب کند. محسن رضایی طی مصاحبه ای در فروردین 1389 ، گوشه ای از سناریوی جام زهر به امام را این چنین توضیح می دهد : «آن زمان [فرمانده] سپاه نامه ای را برای آقای هاشمی رفسنجانی - و نه امام - تنظیم کرد ؛ زیرا امکانات کشور در اختیار مسئولان سیاسی کشور بود . در این نامه برای پیروزی در جنگ ، امکاناتی خواسته شده بود . آقای هاشمی هم این نامه و هم چند نامه دیگر از جمله نامه آقای خاتمی وزیر ارشاد وقت ، نامه میرحسین موسوی به عنوان مسئول دولت و نامه فرماندهان ارتش را با هم خدمت امام برد و گفته بود که نظامیان این گونه می گویند و مسئولان سیاسی و اقتصادی هم می گویند پول نداریم . شما تکلیف را روشن کنید . امام هم با پذیرش قطعنامه موافقت کردند ». (سایت خبری رجانیوز، سوم فروردین 1389) البته آقای هاشمی قبلا در توافق با دبیر کل سازمان ملل به این جمع بندی رسیده بود و فقط بنا داشت که در این مدت زمینه های لازم را برای اجرای این توافقنامه فراهم کند به همین دلیل رایزنی های وی با مسوولان و فرماندهان بر پایان گرفتن جنگ متمرکز شده بود.
5. غربی ها که میوه شیرین تلاش های آقای هاشمی به نام اعتدال را در نوشاندن جام زهر به امام ره چشیده بودند در سال 84 نیز در تلاش بودند تا برای به قدرت رسیدن مجدد وی همه همت خویش را به کار بگیرند و در سال 88 نیز همه توان خود را برای به ریاست جمهوری رسیدن میرحسین موسوی یعنی نامزد آقای هاشمی و یار و رفیق دوران نوشاندن زهر به امام را به کار بستند، تا از این طریق جام زهر دیگری به رهبر انلاب امام خامنه ای بنوشانند و بقیه مشکلات میان ایران وغرب از جمله رابطه با آمریکا را حل کنند. در این راستا سلیم نجیم (خبرنگار نشریه الحوادث چاپ انگلستان ) در مقاله ای به تاریخ 26 ژولای 1996 ( 4 مرداد 1375 ) می نویسد : «آمریکایی ها برای رویاروئی با تندروها ، از رفسنجانی حمایت می کنند ... رفسنجانی روابط مطلوبی با غرب برقرار نمود وهیچ گاه با حضور آمریکا در خلیج فارس به طور آشکار دشمنی نورزید». (سلیم نجیم .« اسرائیل برای حمله به راکتور اتمی بوشهر برنامه ریزی می کند ». ترجمه علی رمزی . الحوادث . 26 ژولای 1996)
رادیو فردا ( ارگان سازمان سیا ) در سال 1384 در آستانه انتخابات ریاست جمهوری نهم می گوید:«در صورت پیروزی هاشمی رفسنجانی ، برقراری رابطه با آمریکا از اولویت های سیاست خارجی اوست . در محافل طرفدار او گفته می شود که آمریکا آماده است با او در صورت انتخاب شدن ، وارد معامله شود و او مطلوب ترین رئیس جمهور برای معامله با آمریکاست»! (فاطمه رجبی .« احمدی نژاد معجزه هزاره سوم ». تهران: دانش آموز ، 1385 . ص 109)
شاهد مدعا اظهارات جیمز وولسی ( از رؤسای سابق سازمان سیا ) می باشد که طی مصاحبه ای در نیویورک در سال 1390، تصریح می کند که امکان تغییر رژیم در ایران وجود ندارد و تنها چیزی را که می توان به آن امیدوار بود ، این است که افراد رأس حکومت تغییر کنند . وی در ادامه می افزاید : امیدواریم کسی مانند هاشمی رفسنجانی به روی کار بیاید (!!)(هفته نامه پرتو سخن . 17 اسفند 1390 . ص 5)
6. و اکنون که سیاست های غرب در برابر ایران هسته ای به بن بست رسیده است و تنها راه چاره را در وارد کردن فشار اقتصادی و اعمال تحریم های بیشتر می بینند ، به افرادی نیاز دارند که در داخل زمینه های تسلیم در برابر فشار را فراهم کنند و برای مردم این گونه وانمود کننند که چاره ای جز تسلیم در برابر دشمن نیست و به عبارت آقای هاشمی که اخیرا روی سایتش قرار داده است « کله شقی متحجرانه نتیجه ای ندارد» و باید با منطق مساله را حل کرد.اظهارات اخیر آقای هاشمی و دیدارهای وی با برخی احزاب و جریانات سیاسی و فعال شدن خانواده و دوستانش و برجسته کردن واژه اعتدال در همین راستا توجیه می شود.
7.استفاده از الگوی سازش دوران جنگ برای خوراندن جام زهر دیگری به رهبری نظام سناریوی سوخته ای است که عوامل آن برای ملت ایران شناخته شده است و شاخص های آن نیز برای مردم واضح است. بنابر این اقدامات آقای هاشمی برای تحمیل سازش و نوشاندن جام زهر دیگر نتیجه ای جز بی آبرویی برای سردمداران سازش در پی نخواهد داشت.